تشخیص استثنائات نه فقط امید ایجاد می‌کند بلکه در کمک به مراجع برای کاهش حوزه مشکلات، مؤثر واقع می شود. وقتی موقعیتی که به صورت «من هرگز شاد نیستم» شکل گرفته است به صورت «گاهی اوقات که مادرم در برابر جمع به من توجه فراوان می‌کند، خوشحال می شوم»، تغییر شکل بیابد بر استثناء تأکید شده است.

 

در زیر دو مثال آمده است که در آن ها درمانگر به مراجعین کمک می‌کند تا استثنائات را پیدا کنند (وینر- دیویس، ۱۹۹۲، به نقل از نظری، ۱۳۸۳)

 

مثال ۱: به لحظاتی فکر کنید که با اطرافیانتان ارتباط بهتری داشتید. در آن لحظات چه چیزی متفاوت بود؟

 

مثال ۲: در گذشته، وقتی که از زندگی تان رضایت داشتید، چه کار متفاوتی انجام می دادید؟

 

در مشاوره راه حل محور، چهار نوع موارد استثنایی عنوان شده است (ناتالی، ۱۹۹۳).

 

      • استثنائات گذشته [۶۱] : یعنی تجاربی که به زمان عدم وجود مشکل بر می‌گردد.

     

      • استثنائات جدید[۶۲]: یعنی موقعیت های بدون مشکل که اخیراًً اتفاق افتاده است.

     

      • استثنائات تکراری[۶۳]: مواردی که به صورت دوره ای و اغلب بدون آگاهی قبلی رخ می‌دهد.

     

    • استثنائات آینده[۶۴]: به زمانی اشاره دارد که مشکل گزارش شده کاهش یافته یا از بین خواهد رفت.

دورانت (۱۹۹۵) می‌گوید:«مشکلات چیزهایی هستند که مردم را غافلگیر می‌کنند ‌و تمرکز بر آن ها به مشکل بیشتری منجر می شود. ‌بنابرین‏ توجه به تجربیات مثبت و حتی جزئی گذشته یافتن راه حل جدید را در پی خواهد داشت و می‌تواند راهنمایی های مفیدی ارائه دهد. متداول‌ترین شیوه مشاوره راه حل محور برای ایجاد استثنائات آینده، پرسش معجزه آسا است.

 

    • پرسش معجزه آسا

درمانگران راه حل محورچندین سوال را برای برهم زدن الگوی رفتاری مختل طراحی کرده‌اند. دو نوع از این سوال ها به قرار زیر می‌باشند:

 

    1. سوالات استثناءیاب که قبلاً توصیف شده اند.

 

  1. سوالات درجه بندی و سوالات معجزه آسا (برگ و میلر، ۱۹۹۲).

فرض کنید که یک شب معجزه ای رخ می‌دهد و وقتی در خواب بودید مشکلی که به خاطر آن به اینجا آمده اید، حل می شود. چگونه می فهمید؟ چه چیزی متفاوت خواهد بود؟ صبح فردای آن روز متوجه چه چیزی می شوید که به شما می‌گوید معجزه ای رخ داده؟ اطرافیان شما به چه چیزی توجه خواهند کرد؟

 

پرسش معجزه آسا باعث می شود که فرد جنبه‌های مختلف راه حل هایی را که قبلاً رخ داده بهتر درک کند. سانتارینا[۶۵](۱۹۹۸؛ به نقل از نظری، ۱۳۸۳)، عنوان می‌کند برای اینکه پاسخ های مراجعان به پرسش های معجزه آسا برایشان ملموس تر شود بهتر است به جای تمرکز بر آینده بر زمان حال تمرکز کنند. هدف پرسش معجزه آسا ایجاد اتفاق خارق العاده نیست. بلکه از مراجع می‌خواهد تا نوع جدیدی از تفکر و عمل را در پی گیرد. همچنین از او می‌خواهد تا آینده ای را تجسم کند که در آن مشکلات، ناراحتی ها و آشفتگی های کنونی از بین رفته اند (چانگ، ۱۹۹۸؛ به نقل از سودانی، ۱۳۸۵).

 

    • استفاده از واژه مهم«به جای [۶۶]»

استفاده از واژه مهم «به جای» به مراجع کمک می‌کند که راه های دیگری برای تفکر، احساس و رفتار به جای آنچه که الان انجام می‌دهد پیدا کرده و احساسات جدید را تجربه کند. در واقع این واژه به مراجعین کمک می‌کند تا سعی کنند تا موفقیت و جایگاهشان را از زوایای دیگری تماشا کنند.

 

        • به جای فریاد کشیدن چه کار دیگری می توانستی انجام دهی؟

       

      • به جای قهر کردن چه کار دیگری می توانستی انجام دهی؟

 

 

    • سوالات درجه بندی

در مشاوره راه حل ‌محور برای درک بهتر احساسات مراجع و همچنین تعیین میزان پیشرفت از سوالات درجه بندی استفاده می شود. سوالات درجه بندی استفاده میزان پیشرفت را بر یک مقیاس ۱۰ درجه ای مشخص می‌کند(دی جانگ و برگ، ۱۹۹۸؛ به نقل از نظری، ۱۳۸۳). این سوالات به مراجع و مشاور نشان می‌دهد که چه میزان پیشرفت کرده‌اند و برای رسیدن به مقصد نهایی باید چه مقدار تلاش کنند.

 

    • تکلیف تعجب انگیز[۶۷]

به مراجع گفته می شود که تا جلسه بعد کاری انجام بدهد که اطرافیانش متعجب شوند و از قبل به آن ها چیزی نگوید. تا در جلسه ی بعد ‌در مورد آن کار تعجب آور بحث شود.

 

    • کلیدهای استخوان بندی

این دستورالعمل های کلی را می توان در موارد متعدد به کار گرفت:

 

          • نوشتن، خواندن و سوزاندن. در روزهای فرد هر هفته مراجع باید یک ساعت درباره ی تمامی اوقات خوب و بدی که تجربه ‌کرده‌است، بنویسد و در روزهای زوج آن ها را خوانده و سپس بسوزاند.

         

        • مبارزه با ساختار: با پرتاب یک سکه بین مراجع و فردی که با او مشکل دارد و مشخص می شود. فرد برنده به مدت ۱۰ دقیقه شکایت می‌کند. سپس شخص دیگر به مدت ۱۰ دقیقه به شکایت می پردازد.

     

    • انجام چرخش ۱۸۰ درجه ای

از مراجع خواسته می شود که نسبت به شخص دیگری که با او مشکل دارد درست برخلاف آنچه که همیشه انجام می داده، واکنش نشان دهد (وینر- دیویس، ۱۹۹۲). مثلاً ممکن است از مراجع خواسته شود هنگام بحثی که همیشه به درگیری منجر می شده است، به جای ایستادگی و بحث، اتاق را ترک کند.

 

۲-۲-۲۰- کارایی درمان راه حل محور:

 

در اساس درمان راه حل محورچیزی وجود ندارد که از کار با هر گونه گروه یا مشکل خاصی جلوگیری کند. در واقع تأکید شدید بر شناسایی و کار با نظریه های تغییر، زبان انگیزه ها و اهداف خود مراجعان رویکرد مذبور را به طور گسترده ای قابل کاربرد می‌سازد. درمان راه حل محور، هر فرد، هر زوج و هر موردی را به صورت منحصر به فرد مد نظر می‌گیرد و آن ها را بالقوه همکاری کننده می پندارد (گرمان، ۲۰۰۸). همچنان که جورج[۶۸]و همکاران (۱۹۹۹) می نویسند: ما در سال های اخیر همانند دی شازر ‌به این اصل معتقد گشته ایم که تمامی مراجعان دارای انگیزه مشخص برای چیزی هستند. آنچه ما فکر می‌کنیم این است که اگر تحت هر شرایطی یک مراجع موافقت نموده است با ما صحبت کند پس او این کار را به دلیل خاصی انجام می‌دهد و دلیل آن نیز با نقش حرفه ای ما مرتبط می‌باشد. اگر ما جور دیگری فکر کنیم پس ما داریم بر مبنای فرضی ‌در مورد مراجعه کننده عمل می‌کنیم که به طور بالقوه توهین آمیز است: آن فرض این است که : آن ها کارها را بدون دلیل خاصی انجام می‌دهند و این شروع خوبی برای آنچه که باید یک رابطه کاری باشد نیست.

 

از مراجعانی که از نظر روان پزشکی بیش از حد ناتوان هستند تا در گفتگوی درمانی شرکت کنند توقع نمی رود در درمان راه حل محوریا هر رویکرد دیگری خوب عمل کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...